در ماه فوریه دیسپچ مصاحبه ای اختصاصی با وونهو داشت.
مصاحبه قبل از اعلام نتیجه نهایی بود.
وونهو گفت:" من ماریجوانا نکشیدم. تحقیقات در دست انجامه.
وقتی بیگناهیم ثابت شد لطفاً داستانمو حرفامو منتشر کنید. میخوام عذرخواهی کنم و سوتفاهم هارو برطرف کنم. میخوام ازتون طلب بخشش کنم."
‌
وونهو درباره ی دوران کودکی اش صحبت کرد و توضیح داد توسط دیگر همکلاسی هایش بحاطر فقیر بودن مورد اذیت قرار میگرفت و مادر و پدرش بخاطر پول مرتب با هم مشاجره داشتند.
او با مردی بزرگتر در محل زندگی اش آشنا شد و با او میگشت.
او توضیح داد که بعد از آن اذیت و آزار او تمام شد و اینگونه ترجیح داد که همکلاسی هایش با او احساس راحتی نمیکردند.
ولی وقتی وضعیت در خانه پیشرفتی نکرد او از خانه فرار کرد و با گروهی دوست شد که با خلاف قانون رفتار میکردند.
ولی او مسئولیت کارهای گذشته اش را قبول کرد و گفت:"نمیخوام سرزنششون کنم چون انتخاب خودم بود. عین بهونه به نظر میاد ولی من نابالغ بودم. اشتباه من بود. من تو راه غلطی بودم متأسفم."
‌
در سال دوم دبیرستان او با جانگ دا اون آشنا شد.
او توضیح داد:"ما سریع دوستای صمیمی شدیم. ما باهم مدل بودیم. اون خیلی بهم کمک کرد و تو رسیدن به رویاهام و خواننده شدن کمک کرد."
‌
وونهو گفت که در دوره ی 20 سالگی اش بود که تصمیم گرفت اشتباهاتش را جبران و سخت تلاش کند.
او گفت:" من بقیه بچه هارو میدیدم که دیوونه وار تمرین میکردن. همشون رویا داشتن. خجالت کشیدم. من فقط زندیگمو با دلخوری و خشم گذرونده بودم. اونموقع بود که به خودم قول دادم که دیگه بیشتر از این زندگیمو حروم نکنم. من تمام شب با بقیه کارآموزا میخوندمو میرقصیدم. سخت نبود.
بالاخره این امیدو داشتم که منم آینده دارم. خوشحال بودم, از بودن تو اون گروه(در کنار دیگر کارآموزها) خوشحال بودم. تو اون چهار سال خیلی چیزا یاد گرفتم."
‌
او همچنین درباره ی شایعات و اتهاماتی که زندگی اش را در 2019 تغییر داد گفت" من در اشتباه بودم ولی همشون سوتفاهم بود.
معلومه, درک میکنم که نمیتونیم زمانو به عقب برگردونیم. همه که تو این صنعت مثل من پیشرفت کردن تو مسیر غلط نمیفتن.
وقتی تو مجازات تعلیقی بودم خیلی فکرکردم.
من اعتراف میکنم که تو گذشته اشتباهاتی داشتم ولی این درست نیست من هیچوقت ماریجوانا مصرف نکردم. اینو واضح به پلیس توضیح دادم."

درباره اعلام جدایی اش از مونستا اکس او گفت : ما روی آلبوم جدیدمون سخت کار کردیم . از فکر کردن به اینکه مونستا اکس بخاطر من افت میکنه متنفر بودم. فکر کردم تنها راهی که گروه بتونه جون سالم به در ببره اینه که هر چه زودتر برم. میخواستم هر چقدر میتونم آسیب رو کم کنم.

او درباره فندوم مونستا اکس گفت: اینو با اعتماد به نفس میگم، بعد از ملاقات با مونببه ها کاملا عوض شدم. بلاخره یاد گرفتم که دوست داشته شدن چه حسی داره و میخواستم هر روز بهتر باشم.
زندگی وونهو در کار و تمرین و ارتباط با طرفدار ها خلاصه میشد حتی در تور های خارجی او لایو برگزار میکرد و سه الی چهار ساعت با طرفداران ارتباط برقرار میکرد.

او گفت: اولین باری بود که احساسات گرمی رو حس میکردم و نمیخواستم ناامیدشون کنم. فقط میخواستم کارایی کنم که فنا دوست دارن. میخواستم عشقشونو جبران کنم ولی...

او گفت: چیزای زیادی هست که به فنا قول دادم. اینکه همیشه کنارشون میمونم، متاسفم که مجبور شدم اینجوری برم. با تو ذهنم نگه داشتنشون زندگی میکنم.
اما توضیح داد که چاره ی دیگری نداشته.

او ادامه داد: قبلا به عنوان لی هوسوک زندگی کردم و در حال به عنوان وونهو زندگی میکنم. وونهو واقعا هیچ مسئولیتی در قبال کارایی که لی هوسوک کرد نداره؟ من باید مسئولیت پذیر باشم. من مردمو با گذشته ام اذیت کردم. میخواستم این درد رو کم کنم.

او همچنین گفت که یک مدت از خانه اش بیرون نیامده تا مسبب آسیب بیشتری نشود. او گفت: هنوز نمیتونم فنامونو فراموش کنم. خیلی پشیمونم. تنها اینجور احساس میکنم که باید کارای بهتری براشون میکردم؟ فقط میخواستم بگم متاسفم و این دلیل مصاحبه کردنم بود.

پ.ن:

زندگی پر از پیچ و خمه..

پر از فراز و نشیب پر از درد و پر از کلافکی

اما هیچ کس نمیتونه توی این دنیا یی که مثل برف سنگین چله زمستون میمونه، زندگی کنه ، دووم بیاره  و در نهایت خودش بمونه

چند نفر رو میشناسی که با شجاعت و بدون غرور بلند پروازانه به گذشته نجندان درخشانش فلش بک بزنه و اونو روی میز لوتوی سرنوشت پهن کنه و از سرنوشتش عذر بخواد!

شجاعت درایت مهربونی و عشق پاک  و روحی ستودنی...

همه این صفات فقط و فقط برای یک نفر ساخته شده

لی هوسوک.....